Date Range
Date Range
Date Range
از پدرم اسمشو ياد گرفتم. وقتي چشام به روي دنيا وا شد. گفت و منو بغل گرفت و پا شد. تو عالم بچگي و سادگي. وقتي غمي دنيامو تاريك ميكرد. پدر ميگفت يا علي و پا ميشد. منو به آسمونا نزديك ميكرد. زمزمه ی يا علي و يا علي. از رگ مادرم تو خونم ميريخت. شباي تشنه وقتي شيرم ميداد. طعم علي روي زبونم ميريخت. علي كليد خانه ی خدا بود. قفل دل شكسته رو وا ميكرد. با گريه دنيا رو تماشا ميكرد.
Monday, July 28, 2014. Merrnin pjesë lexues, krijues të librave të botuara dhe të dhuruara kësaj biblioteke, si dhe ishte i pranishëm Kryetari i Bashkisë z. Këtë vit, ndyshe nga vitet .
زندگانی سیبی است گاز باید زد با پوست. خدا از تو بگیرد هرآنچه خدا را از تو می گیرد. حرف من از زبان دیگری. آمده ام تا شروعی دوباره داشته باشم. من هستم پس حرف میزنم. می خواهم همه شریک باشند با من در شادی. و غم تنها برای خودم می ماند. همچنانکه تا کنون بوده و تا آینده خواهد بود. تو مثل قابی پیش رومی. اون قبلا تر ها که می نوشتم تنها بودم. اما حالا دیگه یه نفری تنها نیستم.
آمدم که با تو سخن گویم. دلم برا یه الحاد عمیق تنگ شده. خیلی وقت ها به پروفایل ها که نگاه می کنم با این جملات روبرو می شم.